بهکارگیری کودکان؛ شهرداری تکذیب میکند/ رضا، امان و نعمتالله از کار و درآمد زبالهگردی میگویند
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۷۴۰۷۱
لیلا شوقی: دیگر چشمهایمان عادت کرده است، به این که کودکان روی لباس کوچک و نحیف خود رخت کار به تن کنند و به کار گرفته شوند، حالا فرقی ندارد که در چه موقعیت شغلی، در بخش جمعآوری پسماند و یا این که نه در بخش فضای سبز پایتخت، باشد، بسیاری از بزرگسالان میدانند چه طور کودکی را از آنها دریغ کنند. حال این که سالهاست شهرداران تهران از ممنوعیت به کارگیری کودکان در خدمات شهری میگویند؛ امسال هم به رسم سالهای قبل و در هفته کودک، علیرضا زاکانی از ممنوعیت به کارگیری کودکان در ارائه خدمات شهرداری گفت، سخنی تکراری که حافظه شهرنشینهای تهران میگوید به رسم هر ساله در حد حرف باقی میماند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سر میچرخانیم به چپ، کودکی خم شده درون سطل زباله، نیمی از تن نحیفش درون سطل زباله است، سر میچرخانیم به راست، کودکی سخت و لرزان کیسه زباله را روی دوشهای نحیفش حمل میکند؛ اینجا تهران است شهری که نامهربانی با کودکان را خوب بلد است.
هر کیلو ۱۵۰۰ تومان
توبره کثیف و رنگ و رو رفته جلوی چشم راه میرود، توبره بیتعادل تکانتکان میخورد و آرام و سنگین در گوشه خیابان حرکت میکند. زیر این کوه کثیف یک جفت پای کوچک و لاغر به سختی قدم از قدم برمیدارد؛ پاها لحظهای میایستند و بعد تکانی به توبره میدهند و دوباره راه را ادامه میدهند، راه طولانی و شیبدار را. اسمش رضاست، زیربار سنگین حجم عظیم زباله مدفون شده است. از درآمد هر روزهاش در جمعآوری پسماند که میپرسیم، نگاه خیرهاش را میدوزد به ما و بعد، توبره پر از زباله را از روی شانه نحیفش میاندازد روی زمین. بار سنگین از روی دوشش برداشته میشود، نفس تازه میکند، صورتش آفتاب سوخته و کک و مکی است، چشمان درشت و بادامیاش دقیق نگاه میکند. تازه ۹ سالهاش شده است، میگوید که پیمانکاران شهرداری بار سنگین زباله این طلای سیاه را کیلویی، هزار و پانصد تومان از او میخرند.
وزن توبره بیشتر از ده کیلوگرم به نظر میرسد، تعریف میکند روزانه حدود ۲۰۰ هزار تومان از جمعآوری و فروش زباله درآمد دارد. دستهای بدون دستکشش دوباره به سمت بلند کردن توبره میرود، روی پوست تیره دستها پر از زخمهای سطحی است، خارش، سرفه، زخمی شدن پوست دست و درد عضلانی از مشکلات و عوارضی است که این تن ظریف زیربار سنگین هر روزه تحمل میکند.
رضا تعریف میکند که دو سالی میشود از همسایه شرقی، کشور افغانستان به ایران مهاجرت کرده، او با برادرش که از او دو سال بزرگتر و همکار است، زندگی میکند. رضا در این دوسال رنگ مدرسه، نیمکت، دفتر و کتاب به خود ندیده است؛ تنها کاغذها و کتابهایی که رنگشان را میبیند، ورق پارههای کاغذهایی است که از سطلهای زباله جمع میکند.کاغذ و پلاستیک بیشترین کالایی است که در توبره دیده میشود؛ اینها را که میگوید دوباره بار سنگین را بلند میکند و راهش را میکشد و میرود؛ پاها زیر بار سنگین میلرزند و راه میروند.
داستان رضا در نقطه دیگری از شهر، جایی در خیابانهای منتهی به بلوار میرداماد برای امان تکرار میشود، او هم زبالهگرد است و چهارچرخه پر از زبالهای را هل میدهد، میگوید ده سال دارد اما جثهاش کوچک است و کمتر به نظر میرسد. پشت لبش چند موی نازک، سبز شده است. پیمانکاری که او برایش کار میکند، هر کیلو زباله را دو هزار تومان میخرد، همین میشود که امان، روزی سیصد تا سیصد هزار تومان درآمد دارد، بعد از این اما داستان امان تکراری است، او یک سال پیش پایش به خیابانهای ایران و بعد پایتخت باز شد. او هم مانند رضا با زخمهای پوستی، سرفه، سردرد و بدن درد دست و پنجه نرم میکند و نمیداند چه طور باید «آب، بابا، نان داد» را بنویسد.
کودکانههای باغبان
شهر پر از کودکانی است که به کار گرفته شدهاند، کوچهها، خیابانها و حتی پارکها محلی است برای کار کردنشان. اگر کودکی در بخش پسماند به کار گرفته نشده، جایی برای او در بخش فضای سبز باز کردهاند؛ درست مانند نعمتالله که ۹ سال دارد. لباس گشاد سبزرنگی تنش کردهاند و شلنگ آب سنگین و بزرگی را به دستش دادهاند تا چمنهای پارک را آب دهد. نعمتالله هم مانند رضا و امان از تبعه افغان است و مانند آنها قید درس خواندن را زده و به کار کردن چسبیده است. میگوید که کارگر پیمانکاری است که با شهرداری کار میکند. به جز نعمتالله سه کودک و نوجوان ۱۲ و ۱۳ ساله هم هر روز شلنگ به دست میگیرند و زمینهای چمن شهری را آب میدهند.
مزد رسیدگی به فضای سبز شهر پایتخت هم برای نعمتالله و دوستانش ماهی ۵ میلیون تومان است، بدون در نظر گرفتن حق بیمه و حتی یک روز مرخصی. نعمتالله تعریف میکند حتی در روزهایی که بیمار است هم باید در محل کار حاضر شود، هر روز، بدون تعطیلی. اینها را که میگوید آه میکشد، مانند گل پژمردهای که سالهاست به او بیتوجهی کردهاند اما گل مجبور به حیات و ادامه زندگی است. نعمتالله سرتکان میدهد و چشمهای پرحسرتش را میدوزد به زمین بازی کودکان، سه چهار دختر و پسر ۷، ۸ ساله مشغول بازیاند، صدای خنده و جیغشان پارک را پر کرده است.
تا فسخ قرارداد میرویم
سیاست شهرداری است که در ارائه خدمات شهری از کودکان و تبعه کشورهای دیگر استفاده نکند، مدیران شهری این سیاست را بارها در مناسبتهای مختلف به زبان آوردند، در عمل اما شهر پر از کودکان کار و از اتباع است. سوال اما این است که چرا حرف و عمل مدیران شهری با هم متفاوت است؟
شادی مالکی، معاون هماهنگی امور مناطق سازمان پسماند شهردای تهران به این سوال پاسخ میدهد. او به ما میگوید که اتفاقا شهرداری درباره عمل به قانون پرهیز از به کارگیری کودکان و اتباع به شدت حساس است و در بازدیدهای میدانی و یا این که نه در گزارشات رسیده از طرف شهروندان این مسئله بررسی میکند و اگر پیمانکاری که با شهرداری قراردادی منعقد کرده، این قانون را زیرپا بگذارد، جریمه و حتی فسخ قرارداد در انتظارش است. گزارشها میدانی ما اما خلاف سخن مالکی را اثبات میکند. او تاکید دارد: «کودکانی که در بخشهای پسماند فعالاند و شما آنها را در سطح شهر میبینید زیرنظر پیمانکارانی که با شهردای قرارداد دارند، کار نمیکنند؟ آنها مستقل کار میکنند و کانونهای حمایت از کودکان کار باید از این کودکان حمایت کنند.» این سخن میتواند عجیب باشد، زمانی که بدانیم مسوولیت جمعآوری زباله و پسماند شهری به عهده شهرداری هر شهر است.
۴۷۴۷
کد خبر 1682729منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: تولید زباله زباله گردی شهرداری تهران کارگیری کودکان بار سنگین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۷۴۰۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درددلهایی از جنس کارگری؛ دستانی که پاکیزگی را به شهر هدیه میکنند
زیبایی و پاکیزگی شهر را مدیون تلاش شبانهروزی کارگران زحمتکش شهرداری بهویژه پاکبانها هستیم، تلاشهایی که گمنامانه و بیشتر در دل تاریکی شهر رقم میخورد و فرا رسیدن روز کارگر بهترین فرصت برای تقدیر از این تلاشها و یادآوری برای مسئولانی است که باید در جهت بهبود زندگی آنان قدم بردارند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از چهارمحالوبختیاری، روزش را با الهی به امید تو شروع میکند و به محل کار رهسپار میشود، پس از پوشیدن لباس نارنجیرنگش ابزار کارش را که تنها یک گاری و جارو است، بر میدارد و همگام با شهروندان در کوچه پس کوچههای شهر قدم میزد تا زبالهای را که بر زمین میریزد، جمع کند تا مبادا بوی نامطبوع زباله مشام شهروندی را بگیرد، مبادا کودکی با دست زدن به زبالهای بیمار شود، مبادا مسافری به شهر بیایید و شهر را کثیف ببیند.
قامتش خم میشود و دستش پینه میبندد تا همشهریان و مسافران، شهر را با چهره تمیز و پاکیزه نظاره کنند،برخی مواقع خسته میشود از این شغل طاقتفرسا اما عشق خدمت به مردم باعث میشود فردا دوباره با انرژی کارش را شروع کند، کارش سنگین است و امنیت شغلی هم ندارد، درآمدش هم کفاف زندگیش را نمیدهد و برخی مواقع خجلزده و شرمسار از زن و فرزندش عرق شرم بر پیشانیاش مینشیند اما گرمای طاقتفرسا و کار سنگین را بهانه میکند برای این عرق شرمی که بر صورت دارد.
دستانش را که ببینید ترکها و پینههای زیادی را میبینی و بر پیشانی هم چینهایی نشسته است که از گذر عمر خبر میدهد،درحالی که به جارویش تکیه کرده است،میگوید: «دوره کودکی و نوجوانی آرزو داشتم برای خودم کسی شوم و برووبیایی داشته باشم اما حالا با این دستان پینه بسته فقط در حال بدو بدو هستم تا شکم زن و فرزندم خالی نماند.»
دلش از روزگار و این وضعیت اقتصادی پر بود اما به او امیدواری دادم که روز کارگر نزدیک است و قطعاً مسئولان فکری برای افزایش درآمدتان میکنند اما ناامیدانه جوابم داد از این روزها زیاد آمده و رفته است اما خبری از تقدیر و تشکر و افزایش درآمد نیست و ایجاد امنیت شغلی نیست که نیست و دوباره صدای خش خش جارویش فضا را پر میکند و راهش را ادامه میدهد.
یکی از کارگران شهرداری در گفتوگو با خبرنگار ایمنا در چهارمحالوبختیاری، از سختی شغلاش میگوید: نیروی حجمی یا شرکتی هستیم که امنیت شغلی نداریم هر لحظه ممکن است از کار بیکار شویم.
وی گفت: تعطیلی نداریم چون نمیتوانیم شهر را تعطیل کنیم و نظافت انجام ندهیم یا نمیتوان زباله را روی زمین نگه داشت و جمع نشود.
این کارگر شهرداری بیان میکند: اگر کمی شهروندان همراهی کنند و شهر را تمیز نگه دارند و یا زباله کمتری روی زمین بریزند و شبها زباله خود را سر وقت بیرون بگذارند ما هم میتوانیم با خستگی کمتر در کنار فرزندانمان بمانیم.
یکی دیگر از کارگران شهرداری نیز به خبرنگار ایمنا میگوید: کار در شهر به قدری سخت و دشوار است که هر بار دعا میکنم کاش مردم کمی هم هوای ما را داشتند اما برخی از مردم انگار که ما را نمیبینند و اصلاً به این فکر نمیکنند که ما هم خسته میشویم و کمی مراعات حال ما را بکنند.
وی ادامه میدهد: حقوقمان کم و کارمان زیاد است. انتظار داشتیم مسئولان در وزارتخانه و جاهای بالاتر فکری به حال ما کنند با این وضعیت سخت اقتصادی و گرانی ما هم در پرداخت اجاره خانه و تأمین مایحتاج زندگیمان ماندهایم.
فعالیت ۲۶۰ نیروی خدمات شهری در شهرکرد
محمدرضا محمدیان معاون خدمات شهری شهرداری شهرکرد در گفتوگو با خبرنگار ایمنا در چهارمحالوبختیاری اظهار میکند: در حال حاضر حدود ۲۶۰ نیروی خدمات شهری در حوزه نظافت و جمعآوری زباله در سطح شهر فعال هستند که کار و تلاش این کارگران عزیز در پیشرفت و آبادانی شهر و کسب رضایت شهروندان نقش بهسزایی دارد و به کمک آنها میتوان به اهداف شهرداری دست پیدا کنیم
وی میافزاید: اکثر نیروهایی که در مجموعه شهرداری حضور دارند، کارگران هستند و بزرگترین دغدغه مجموعه مدیریت شهری هم معیشت آنها است.
محمدیان پاسداشت کرامت و منزلت کارگران را امری ضروری میداند و تاکید میکند: تلاش کردیم تا بتوانیم حق و حقوقات کارگران را به صورت کامل پرداخت کنیم و در راستای تحقق فرمایشات رهبر انقلاب (مدظلهالعالی) و اجرای قانون در خصوص کارگران گام برداریم.
معاون خدمات شهری شهرداری شهرکرد میگوید: طبق قانون روز کارگر تعطیل است اما با توجه به اینکه شهر یک موجود زنده است و نمیتوان جمعآوری زباله و نظافت شهر را یک روز هم تعطیل کرد، بنابراین کارگرانی که در این روز سرکار حاضر شوند برابر قانون هزینه تعطیل کاری آنها توسط شرکت مربوطه پرداخت خواهد شد.
به گزارش ایمنا،قطعاً ادارات و متولیان امر از جمله اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی تدارکاتی برای روز کارگر دیدهاند اما هیچ جشن و برنامه و مراسمی بهتر و ماندگارتر از ایجاد امنیت شغلی برای کارگران نیست.
اگر هر مسئولی فرمایشات رهبر انقلاب (مدظلهالعالی) را سرلوحه و اولویت کاری خود برای کارگران قرار دهد، قطعاً و بدون شک هم کارگران امنیت شغلی پیدا میکنند و هم در تحقق شعار سال میتوان از این ظرفیت عظیم بهرهمند شد و در راستای جهش تولید گامی بزرگ برداشت، ایشان مهمترین ویژگی طبقه کارگر را مایه گذاشتن از جسم و جان خود برای پیشرفت و آسایش کشور دانستهاند و فرمودند: «کارگران ستون فقرات یک جامعه هستند که در صورت نبود یا ضعف آنها، کشور فلج خواهد شد … اگر قشر کارگر از امید و رفاه و امنیت شغلی برخوردار باشد، حرکت کشور در مسیر پیشرفت سریعتر و آسانتر خواهد شد»
کد خبر 747707